اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

تولد

مگه میشه شبی که میگن شب تولدته شاد نباشی؟

مگه میشه وقتی همه جمع میشن و برات جشن میگیرن تو غمگین باشی؟

مگه میتونی چهره تو بپوشونی تا کسی نبینه چشات اشگیه؟

مگه میتونی شمعی که برات روشن کردنو فوت نکنی  

اونم صد مرتبه که هی خاموش میکنی دوباره خودش روشن میشه ؟

مگه میتونی کادوهاتو نگیری که اگه نگیری دل کسی رو می شکنی؟

و مگه میشه کسی رو نبوسی...؟

آره میشه ! ولی من نذاشتم هیچکی بفهمه...

اما نتونستم کاری کنم که تو متوجه نشی و فهمیدی.
نظرات 1 + ارسال نظر
شیما پنج‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:19 ب.ظ

تولدت مبارک پدر...هرچند دیر به من گفتی...
بهترینا رو واست آرزو می کنم.

مرسی دخترم...
امسال پیام پرستو رو از زبان تو شنیدم.
دعا کن حالش زودتر خوب شه
وقتی خوب بشه بهش میگم تو چقدر مهربون بودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد