کی فکر می کرد
یه روزی
اینقدر گنده بشی
که یادت بره چی بودی ؟!
یعنی تو همونی هستی که گوشه این خونه
سالها ترو خشگت کردن ؟!
زندگی و دنیا
اینقدر مهمه؟
تورو آوردم اینجا
ولی فکر نمی کردم
وقتی رشد میکنی این همه تغییر کنی !
صورتت پر از کک و مک شده
و لبخندت حکایت از معصومیتت داره
یعنی تو
همون ستاره هستی
که مهربونی رو
هر شب
به پدر میرسوند؟
نه... فکر نمیکنم
تو اون نیستی
یه شباهتی وجود داره اما
او یه استثنا بود
فکر می کنم باید اینجارو ترک کنم
با همه خاطراتش
میرم براش یه خونه جدید میسازم
اونجا
فقط منم و او
نه هیچ غریبه دیگه...