صدایم کن
صدای تو زیباست
بوی دلبستگی می دهد
بوی نرم آن شقایق شکسته
در خشکیده بازار عشق...
صدایم کن
بگذار غربت تنهائی ام
در سکوت شب بشکند
و پروازم را به سوی تو
تا آنسوی خیال بپیماید...
صدایم کن
که تشنه ی یک جرعه عشقم
در وادی کلام
تا بگوئیم ، بشنویم
از هرجا ، در اینجا...
صدایم کن
صدای تو زیباست
در پندار هستی
آنگاه که در خلوت رویایم نشستی...
باید گفت...
باید رفت...
صدایم کن
دلم بهانه تو را دارد...