نمی دونم از اون زمان چقدر گذشته !
فقط میدونم که
من پیر شدم و تو جوان تر
عشق من توئی
و عشق تو
یه دنیای صادقانه
یه دنیای با صفا
تو هنوز هم از این گذرگاه خبری نداری
آن روز ...
نگاهم پشت پنجره ، حیات را می جست
و نگاه تو به دوربین بود
کاش همیشه به حال بیندیشی
که زمان می گذرد
فرصت ها اندکند
نکند روزی تو هم
از پشت این پنجره ، حیات را بکاوی
مثل من
که دیگر نیستم !