اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

مزاح

بهش گفتم

دروغه

باور نکرد

هی اصرار ، اصرار

بالاخره مجبور شدم رمز اونو بهش گفتم

راس راسی خودمم باورم شد

نکنه راست باشه

گاهی دل آدم

یه طورائی قیلی ویلی می زنه

خلاصه

همین چن لحظه پیش

تلفن زنگ زد

از صداش معلوم بود که

دماغش آویزونه

بهش گفتم

یه کم دماغتو بکش بالا

گفت از کجا فهمیدی

دروغکی بهش گفتم

بانک زنگ زد و گفته پولت حاضره

در بدر دنبال تو می گردن

آقا تا اینو ما گفتیم

انگار یه چیزی اون ور خط منفجر شد

نگو گوشی تلفن رو محکم زده بود روی تلفن

منکه دیگه چیزی نفهمیدم

ولی میدونم که

باید برم یه تلفن نو بخرم

اما قبل از خرید

زودی اون پست قبلی رو جارو کردم

میبینی آدما !

چه جوری خر میشن؟