اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

خدایا...

 

خدایا

تو میدونی کسی رو که بدستت سپردم

چقدر برام عزیزه

و از اون شب جمعه تا این شب جمعه

لحظه ای نبوده که یادش نباشم

لحظه ها خیلی کند میگذرن

دلواپسی پدر

از مرز تحمل گذشته

میگن شب جمعه، دعا ها مستجاب میشه

خدایا...

بچه ام رو بهم برگردون

دلم برای شنیدن صداش تنگ شده

دلم برای پدر پدر گفتنش تنگه

وقتی او هست همه چیز شیرینه

نگذار غم دوری او

منو از پا در بیآره...

 

امشب،

تا سحر بیدار خواهم بود

اگر آمدی

صدایم کن ، نمی خوابم...