حیف بود
این احساس زیبا
جائی باشه که نباید باشه
این شعر
حرفای یه دختریست که دلش برای
باباش تنگ شده و داره براش
نامه مینویسه
زندگی با عشق تو
رنگ دیگه داشت برام
رفتی و بدون تو
تلخ شده روز و شبام
دل من با هیچ کسی
نمی تونس خو بگیره
شب و روز منتظر و
چشم برات مونده نگام
کسی مثل تو نشد
کسی مثل تو نبود
همه اش از خدا می خوام
که بیایی زود زود
کاشکی میشد دوباره
باز همو پیدا بکنیم
سفره ی عشقمونو
با هم دیگه وا بکنیم
کاش تو این شهر غریب
صدای آشنا بیاد
دل من هواتو کرده
فقطم تو رو می خواد....!