اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

دعا...

 

بدون اینکه تصمیمی برای نوشتن داشته باشم

چشمم که به این عکس افتاد

یاد دعا کردنت افتادم

مخصوصا زمانی که داری قرآن میخونی...

هیچ میدونی هر کلامی که با خدا در میون میگذاری

چقدر ارزشمنده؟

باور کن راست میگم

دعای تو با دعای من نزد خداوند

تفاوتی بس عظیم داره

ما دیگه از رده خارجیم

اما تو تازه زندگی رو میخوای شروع کنی

تو گناهی نکرده ای

شاید گاهی یه احساس شرمندگی نزد باریتعالی داشته باشی

اما خود این احساس

دلیل بر پاکی نفس توست در غیر اینصورت

مثل خیلی از آدم ها بی تفاوت بودی.

شاید باور نکنی ولی تورو توی این عکس که یه نقاشیه دیدم

صدای دعا کردنت رو شنیدم

صدای قلبت رو شنیدم

صدای نگرانی ات را برای مادر شنیدم

همراه تو پیش معبود دعا کردم

همه را

حتی معصومه را

حتی امید را...

هم اکنون جائی هستم که هیچ کس نیست

بی مهابا می ریزد بیرون

دلتنگیهایم

و برای آنهائی که در بی تفاوتی اند دعا می کنم

برای آنهائی که نا امیدند دعا می کنم

برای بیماران دعا می کنم

برای کسانی که گرفتارند و آبرومند

دعا می کنم

و برای خوشبختی تمام جوونا دعا می کنم

من به همراه تو دعا می کنم

باید یاد بگیرم

دعا کردن را

باید بیآموزم

که چگونه به خدا نزدیک شوم

خوش به حالت

کاش منهم می تونستم مثل تو باشم...