اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

شبیه تو...

تو شبیه همه بودی

هیشکی شکل تو نبود

همه جا ، اینجا و اونجا

کوچه های تنگ و باریک

تو محله های تاریک

تو خیابون

زیر سایه ی درختا

کوچه باغا

حتی توی قصه لیلی و مجنون

تو شبیه لیلی بودی

اما لیلی هم شبیه تو نبود

توی دریاها میگن یه ماهی هست که

خوشگله ، شکل توئه

اما اون ماهی خوشگلم شبیه تو نبود

توی آسمونا هم ستاره ایست

که همه میشناسنش

اون ستاره

از همه ستاره ها بزرگتره

ولی با اون همه اشتهار شبیه تو نبود

توی قصه ها ، یه قصه ست

توی اون قصه

یه دختریست میگن

دختر شاه پریونه

اما اون دختر شاه پریونم

با تمومه قصه هاش

هرچی که بود ، بود

ولی مثل تو نبود

توی شهر اصفهون

تو چار باغش گشتمو گشتم

حتی تو نقش و نگارا

تو مسیر جویبارا

یه چیزائی بود ولی

چیزی شبیه تو نبود

دل لرزونمو بردم

بالای مناری که میجنبه اما

اون بالا

هیچ دل لرزونی نبود

تموم دنیارو گشتم

تموم کوچه و پس کوجه های دنیارو دیدم

همه آدمای مهربونو دیدم

تو شبیه همه بودی

ولی هیشکی ،جز خودت

شبیه قلب تو نبود...