اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

خواستگاری...

ساعتی بعد از افطار

آمدند...

مادرو پسر

و چه ساده آمدند

بدون هیچ تشریفاتی...

و من از همه جا بی خبر

آگاه شدم  که آنها برای شادی آمده اند

ساعتی را به گفت و گو نشستیم

و بعد رفتند...

نمی خواستم اینجا بنویسم

اما تورا چه کنم

باید به تو هم می گفتم

وقتی کنار هم نگاهشان می کردم

شباهتی عجیب بهم داشتند

فکر می کنم

نیروئی توانسته آندو را به هم وصل کند

شادی ساز هم می زند

صدای گرمی دارد

گاهی صدایش را همراه با سه تارش می شنوم

عارفانه می خواند

نمازش ترک نمی شود

گیاهان را دوست دارد

با گیاه حرف می زند

برایشان سه تار می زند

دف می زند

دنیای عجیبی دارد

محمد 32 ساله است

فعال مایشا

پسر خوبیست

به دلم نشست

او و خواهرش دو قلو هستند

آرزو می کنم همه خوشبخت باشند

وتونیز...