اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

نقاشی یه ناشی

 

هرازگاهی

که دلم احساس تنهائی می کنه

دوس دارم نقاشی کنم

اما فکر کردم

چی بکشم که وقتی خودم میبینم

دیگه احساس تنهائی نداشته باشم

اینبار هم مثل همیشه

تصویر تو بود که روی بوم ذهنم نقش بست

تابلوئی ساختم مطلا

اما اسمی براش پیدا نکردم

وقتی روی دیوار نصب شد ،

تازه خودشو نشون داد

مبهوت این اثر هنری !! بودم که

سایه ای

کنار دیوار شکل گرفت

خودم را شناختم اما…

تورا نه!

تو …خیلی بزرگ شده ای

برای خودت خانمی هستی

باید بهت احترام گذاشت

اما پدرا

همیشه فکر می کنن

بچه هاشون بچن

شاید هم این حس از روی علاقه باشه

شاید هم "خود بزرگ بینی"

اما من اصلا این حرفارو نمی فهمم

من همه رو دوس دارم

حتی اونائیکه به من بدی کردند

باور کن

دلم براشون می سوزه

و چقدر از این احساس راضیم

دوباره چشمم افتاد به تابلو

این بار تازه فهمیدم

این کاره یه نقاش ناشی یه

شاید باور نکنی اما…

دلم برای او هم سوخت.