اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

آزمون

حیفم میومد روی حال و حس پست قبلیم چیزی بنویسم

هر بار که دلم برای اینجا تنگ می شد

وقتی صفحه وبلاگمو باز می کردم

تا چشمم میفتاد به آقا

میرفتم توی همون حس

این روزا هم که اصلا دل و دماغه دنیارو ندارم

و اگه مجبوری میرم سر کار

فقط به خاطر

اونائی هست که با یه امیدی میآن پیشم

و خدا انشااله امید هیچ امیدواری رو نا امید نکنه...

خیلی بهم سخت میگذره

فکر نمی کردم در این آخرین حیطه فعالیت

کسانی پیدا بشن

که از فرصت های معقول به صورت نا معقول استفاده کنن

و متاسفانه

شاهد چنین استفاده هائی هستم.

اون قبلنا برات گفته بودم که هر لحظه از گذر این زندگی

آزمونیست که خداوند از ما می گیره

نمی دونم از این یکی چگونه خواهم گذشت

اما فکر می کنم

آزمون های سخت تری را هم گذرانده ام

و اگر خدا بخواهد

این بارهم خودش کمکم خواهد کرد

تو هم دعا کن پدر... مثل تو

موفق شود.