اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

صدای شوق

خیلی دوس داشتم صدای شوق تورو

یکباره دیگه بشنوم

یادته اونشب

بعد از نیمه شب

چگونه فریاد میزدی؟

من صدای شوق تورو در خواب شنیدم

آمدم پیشت

اما نبودی

فقط یه نوشته گذاشته بودی

نوشته ایکه سر شار از امید بود

مملو از خوشحالی

همونی که برات همیشه آرزو می کنم

لحظه لحظه این خوشحالی تورو تا اینجا دنبال کردم

دارم ساخته شدنت رو می بینم

دارم میبینم که چگونه رشد میکنی

دارم مراحل طی کردن آزمونت رو با بی صبری نگاه می کنم

عالیه

و چه زیبا رشد میکنی

گاهی اندکی حسرت از عمق رشدت پیداست

اما خیلی زود محو می شود

زیبائی در خلوص رشد است

و تو بسیار زیبائی

و من شاکر

و تو بیش از من عاقل

دست مریزاد بابا ...دست مریزاد

نه میدانم کجائی

نه میدانم چه میکنی

فقط میدانم با خدائی

خیالم راحت است

کمتر گونه ای چون تو می تواند پذیرای مشیت الهی باشد

غم نخورد،غصه نداشته باشد، قوی باشد

دیگران را آرام کند

مگر چقدر زندگی کرده ای که صبرت ایوب را می شکند

مگر چقدر خوانده ای که علمت،

فضیلتی باشد برای هم سن و سال های تو

رشد تو با عنایت حضرت حق همراهست و الا این نبودی

تو بهترین فرزندی هستی که دیده ام

گاهی از تو می آموزم

و افتخار می کنم که از بچه ام آموخته ام

من در آزمون تو ، تحمل بارسختی را درک کردم

و تو تحمل کردی

ناله های تو

گلایه های تو

اشگ تو

هنگامیکه با خدا حرف میزدی

در نوشته های تو حس می شد

روی سخنت با ما بود اما دلت پیش خدا

خدائی که تورا می آزمود

و تو آزمونش را دریافتی

او تورا قبول کرد

و تو باور نکردی

ریسمان امیدت باریک شد

آنقدر که دریافتی پاره خواهد شد

اما نشد

میدانی چرا؟

چون به خدا ایمان داشتی

دلت را به رحمت بی منتهایش وصل کن

تا آنچه می خواهی حاصل شود

تو بهترین فرزند خدائی

هزار آفرین بر همت و غیرتت،

گذشت و ایثارت

تو قبول شده ای

خودت نمیدانی !!