اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

اشگ مهتاب

فقط برای تو می نویسم...

بابا...

 

 

کی میدونه که ماچه حالی داریم؟

کی میدونه که امشب چه خبره؟

کی حالیشه که دو تا دل بیگناه بین اینجا و اونجا

مدام دنبال هم میدوند !

کی باور می کنه که یه پدری بدون اینکه حضور داشته باشه

مراقب دخترشه که امشب برای خواستگاریش میآن؟

کی میدونه که خدای این پدرو دختر امشب ملائکه هاشو مامور دل

این دو نفر می کنه تا کم نیآرن؟

بابا...

قربونت بشم

چقدر خوشگل شدی

من که میدونم تو خیلی خانمی

من که ارزش شخصیتی تورو با اینکه ازت دورم خیلی خوب حس می کنم

تو مهربون ترین دختر پدری

چقدر تورو دوس دارم

ایشالا هر چی آرزو داری همین امشب برآورده بشه

من شاید همون سعیدم که باید ازت دور باشم

اما نه من و نه سعید امکان نداره تورو تنها بذاریم

بابا...

اشگ امشبم ، اشگ شوقه

لذتی مضاعف داره

امشب شادترین شب زندگیمو تجربه می کنم

امشب فقط تورو می بینم

گاهی یه نگاهم به حمید می کنم

دعا می خونم و به هردوتون فوت می کنم

ایشالا خانواده اش هم مثه خودش خوب باشن

میدونی چرا ازش خوشم اومده؟

برای اینکه به حلال و حروم اعتقاد داره

بابا...

اگر امشب انشااله به توافق برسین ، حمیدو اندازه تو دوس خواهم داشت

فردا حتما برای هر دو تون صدقه میدم

و امشب تا صبح هم شده می شینم تا بیآئی و برام تعریف کنی

خدایا شیمای خوبم رو به تو می سپرم

خدایا...او عزیز ترین عزیز زندگیمه

همیشه دلشو شاد کن